![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
Template By: Hadi
لطفا لوگوی ما را در وبسایت خود قرار دهید
لوگوی ما :
--------------------
لینک ما :
پرتال بزرگ تفریح و سرگرمی ایران
کارت شارژ رایگان
باحال کده
برگزار کننده ختم ها
کسب درآمد تضمینی
کشتی کج وفوتبال
گرافیک و تصویرسازی
دانلود
عکس زیبا
▓► دانـــلــود کــده ◄▓
برترین وب رئال مادرید در ایران
مهدی عزیزی
شارژ آنلاين ايرانسل و همراه اول
وبلاگی برای تمام عموم
پی سی نانو
مخفف دات کام
دنیای دامپزشکی
پایگاه آنتی ویروس ایران
bo2 melodi 07
اخبار IT
بزرگترين وبلاگ در مورد آهنگ هاي تركيه وآزربايجان
کلبه
به کلبه کوچک من خوش آمدید.
جدید ترین اخبار بارسلونا
سایتی برای خواندن قرآن با امکانات فوق العاده
بزرگترین مرجع درایور
رهروان حضرت زینب
عکس
منتظران منجی
شوری سنج اب اکواریوم
کمربند چاقویی مخفی
برای تبادل لینک با ما بر روی لینک زیر کلیک کنید.
tl-avachildren.orq.ir
درویشی تهیدست از كنار باغ كریم خان زند عبور میكرد.
چشمش به شاه افتاد با دست اشارهای به او کرد.
كریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ اوردند.
كریم خان گفت: این اشارههای تو برای چه بود؟
درویش گفت: نام من كریم است و نام تو هم كریم و خدا هم كریم. آن كریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟
كریم خان در حال كشیدن قلیان بود؛ گفت چه میخواهی؟
درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است.
چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان كسی نبود جز كسی كه میخواست نزد كریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سكه كرد و قلیان نزد كریم خان برد...
روزگاری سپری شد. درویش جهت تشكر نزد خان رفت.
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به كریم خان زند كرد و گفت: نه من كریمم نه تو. كریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول كرد و قلیان تو هم سر جایش هست !!!
سخن روز : اگر کسی ترا آنطور که میخواهی دوست ندارد ، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد...مارکز
نظرات شما عزیزان: